عـکس |
|||
چهار شنبه 25 آبان 1390برچسب:, :: 12:32 :: نويسنده : نیما رستگار
تو تشنه ی شعرای من، من تشنه لبهای تو...
تو آنسوی کوهها، من پشت ردپای تو...
کی میرسی پیش دلم، با واژه های خنده ات؟
تا واژه هایم گم شود در بین واژه های تو...
چشم من فرش تمام پای تو
قلب من تقدیمی چشمان تو
دیده بگشای و بیا، این جان من
هرچه جان دارم فدای جان تو...
قلب من یک کوچه تاریک بود
با تو روشن شد مثل ماهتاب
تو شدی ستاره شبهای این
کوچه گرد کوچه های ماهتاب...
عشق یعنی با من و تو، ما شدن
عشق یعنی خیس و بارانی شدن
عشق یعنی لحظه ای چشم تو را
دیدن و خندیدن و عاشق شدن...
نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |